مدح و ولادت امام سجاد علیه السلام
مرغ دل باز هم غزل خوان شد پنجـمین روزِ ماه شعـبـان شد دو سه روزی به کربلا رفت و حال آمـد دخـیـل سلـطـان شد اول آمـد ســراغ خـانـۀ او ... هرکسی از ازل مـسلـمان شد هر که سجده نکرده بر درِ او آخر از مسلکش پـشیـمان شد پینه بسته است روی پیشانیش سـیـد الـسـاجـدیـن دوران شـد آنقدَر کیسه روی دوش گرفت نیـمه شب ها گـدا فـراوان شد از ابـوحـمــزههــای او بــوده نفْس بیمار اگر که درمان شد امشب آمـد گـلی به عـالـم که مــایـــۀ آبــروی ایــران شــد کـاش بـیـنـم بـقـیــع او مـثــل بـارِگــاه شــه خــراســان شـد کار او بود اگر که چـشـمانـم چشمه گردید و پُر زِ باران شد اصلا از گریههای هرشب اوست که به روی لبم حسین جان شد تـا چـهـل ســال آب را دیـد و روضه خوان گلوی عطشان شد تا چهـل سال اگر ذبـیحی دید مـشـکــلــش آب دادن آن شـد تا که چشمش به شیرخوار افتاد یـاد طـفـل ربـاب گـریـان شد گـریههای محـرمـم از اوست شال مشکی و پرچمم از اوست |